کد مطلب:279220 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:256

در ذکر جمله ای از خصائص حضرت صاحب الزمان
اول امتیاز نور ظل و شبح آن جناب است در عالم اظله بین انوار ائمه علیهم السلام، چنانكه در جمله اخبار معراجیه و غیره است كه نور آن جناب در میان انوار ائمه علیهم السلام مانند ستاره درخشان بود در میان سائر كواكب.

دوم شرافت نسب، چه آن جناب داراست شرافت نسب همه آباء طاهرین خود را علیهم السلام كه نسبشان اشراف انساب است و اختصاص دارد به رسیدن نسبش از طرف مادر به قیاصره روم و منتهی میشود به جناب شمعون الصفا وصی حضرت عیسی علیه السلام كه منتهی میشود نسبش به بسیاری از انبیاء و اوصیاء علیهم السلام.

سوم بردن دو ملك آن جناب را در روز ولادت به سراپرده عرش و خطاب حق تعالی به او كه مرحبا به تو ای بنده من برای نصرت دین من و اظهار امر من و مهدی عباد من، قسم خوردم به درستی كه من به تو بگیرم و به تو بدهم و به تو بیامرزم الخ.

چهارم «بیت الحمد»: روایت است كه از برای صاحب این امر علیه السلام خانه ای است كه او را بیت الحمد گویند و در آن چراغی است كه روشن است از آن روز كه خروج كند با شمشیر و خاموش نمیشود.

پنجم جمیع میان كنیه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و اسم مبارك آن حضرت، و در مناقب» مروی است كه فرمود اسم مرا بگذارید و كنیه مرا نگذارید.

ششم حرمت بردن نام آن جناب چنانكه گذشت.

هفتم ختم وصایت و حجت در روی زمین به آن حضرت.

هشتم غیبت از روز ولادت و سپرده شدن به روح القدس و تربیت شدن در عالم نور و فضای قدسی كه هیچ جزیی از اجزاء آن حضرت به لوث قذارت و كثافت و معاصی بنی آدم و شیاطین ملوث نشده و مؤانست و مجالست با ملا اعلی و ارواح قدسیه.

نهم عدم معاشرت و مصاحبت با كفار و منافقین و فساق به جهت خوف و تقیه ومدارات با آنها همانا از روز ولادت تا كنون دست ظالمی به دامنش نرسیده و با كافر و منافقی مصاحبت ننموده و از منازلشان كناره گرفته.

دهم نبودن بیعت احدی از جبارین در گردن آن حضرت، در «اعلام الوری از حضرت امام حسن علیه السلام روایت كرده كه فرموده نیست از ما احدی مگر آنكه واقع میشود در گردن او بیعتی طاغیه زمان او مگر قائمی كه نماز میكند روح الله عیسی بن مریم علیه السلام خلف او.

یازدهم داشتن در پشت علامتی مثل علامت پشت مبارك حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم كه آن را ختم نبوت گویند، و شاید در آن جناب اشاره به ختم وصایت باشد.

دوازدهم اختصاص دادن حق تعالی آن جناب را در كتب سماویه و اخبار معراجیه از سایر اوصیاء علیهم السلام به ذكر او به لقب، بلكه به القاب متعدده و نبردن نام شریفش.

سیزدهم ظهور آیات غریبه و علامات سماویه و ارضیه برای ظهور موفورالسرور آن حضرت كه برای تولد و ظهور هیچ حجتی نشده بلكه در «كافی» مروی است از جناب صادق علیه السلام كه آیات در آیه شریفه «سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق»، یعنی زود بنماییم آنها را آیات خود در آفاق و اطراف و در تنهایشان تا روشن شود ایشان را كه آن حق است. تفسیر فرمود به آیات و علامات قبل از ظهور آن حضرت و تبین حق را به خروج قائم علیه السلام و فرمود كه آن حق است از نزد خداوند عز و جل كه میبیند آن را خلق و لابد است از خروج آن جناب و آن آیات و علامات بسیار است بلكه بعضی ذكر كردند كه قریب به چهارصد است.

چهاردهم ندای آسمانی به اسم آن جناب مقارن ظهور، چنانچه در روایات بسیار وارد شده و علی بن ابراهیم در تفسیر آیه شریفه «واستمع یوم یناد المناد من مكان قریب» از حضرت صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود: منادی ندا میكند به اسم قائم و پدرش علیهما السلام. و در غیبت نعمانی» مروی است از جناب باقر علیه السلام كه فرمود در خبری پس ندا میكند منادی از آسمان به اسم قائم علیه السلام پس میشنود كسی كه در مشرق است و كسی كه درمغرب است نمیماند خوابیده ای مگر آنكه بیدار میشود و نه ایستاده ای مگر آنكه مینشیند و نه نشسته ای مگر آنكه بر میخیزد از خوف آن صدا از جبرئیل است در ماه رمضان در شب جمعه بیست و سوم. و بر این مضمون اخبار بسیار بلكه متجاوز از حد تواتر است و در جمله ای از آنها آن را از محتومات شمردند.

پانزدهم افتادن افلاك از سرعت سیر و بطؤ حركت آنها، چنانچه روایت كرده شیخ مفید از ابی بصیر از حضرت باقر علیه السلام در حدیثی طولانی در سیر و سلوك حضرت قائم علیه السلام تا آنكه فرمود: پس درنگ میكند بر این سلطنت هفت سال مقدار هر سالی ده سال از این سالهای شما، آنگاه احیاء میكند خداوند آنچه را كه میخواهد، گفت: گفتم فدای تو شوم! چگونه طول میكشد سالها؟ فرمود: امر میفرماید خداوند فلك را به درنگ كردن و قلت حركت پس برای این طول میكشد روزها و سالها، گفت: گفتم كه ایشان میگویند اگر فلك تغییر پیدا كرد فاسد میشود یعنی عالم، فرمود: این قول زنادقه است اما مسلمین پس راهی نیست برای ایشان به این سخن و حال آنكه خداوند ماه را شق نمود برای پیغمبر خود صلی الله علیه و آله و سلم و آفتاب را برگرداند برای یوشع بن نون و خبر داد به طول روز قیامت و این كه آن مثل هزار سال است از آنچه شما میشمردید.

شانزدهم ظهور مصحف امیرالمؤمنین علیه السلام كه بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم جمع نمود بی تغییر و تبدیل، و دارا است تمام آنچه را كه بر سبیل اعجاز بر آن حضرت نازل شده بود و پس از جمع عرض نمود بر صحابه،اعراض نمودند، پس آن را مخفی نمود و به حال خود باقی است تا آنكه بر دستآن جناب ظاهر شود و خلق مأمور شوند كه آن را بخوانند و حفظ نمایند و به جهت اختلاف ترتیب كه با این مصحف موجود دارد كه با او مأنوس شدند حفظ آن را ازتكالیف مشكله مكلفین خواهد بود.

هفدهم سایه انداختن ابر سفید پیوسته بر سر آن حضرت و ندا كردن منادی در آن ابر به نحوی كه بشنود آن را ثقلین و خافقین كه او است مهدی آل محمد علیهم السلام پر میكند زمین را از عدل چنانكه پر شده از جور. و این ندا غیر از آن است كه در چهاردهم گذشت.

هیجدهم بودن ملائكه و جن در عسكر آن حضرت و ظهور ایشان برای انصار آن حضرت.

نوزدهم تصرف نكردن طول روزگار و گردش لیل و نهار و سیر فلك دوار در بنیه ومزاج و اعضاء و قوی و صورت و هیئت آن حضرت به این طول عمر كه تاكنون هزار و نود و پنج سال از عمر شریف گذشته و خدای داند كه تا ظهور به كجای از سن میرسد، جوان ظاهر شود در مرد سی یا چهل ساله باشد، و چون طویل الاعمار ازانبیای گذشته و غیر ایشان نباشد كه یكی هدف تیر پیری «ان هذا بعلی شیخا» باشد، و دیگری به نوحه گری «انی وهن العظم منی واشتعلال رأس شیبا» از ضعف پیری خویش بنالد.

شیخ صدوق روایت كرده از ابوالصلت هروی، گفت: گفتم به جانب رضا علیه السلام كه چیست علامت قائم شما چون خروج نماید؟ فرمود: علامتش آن است كه در سن پیر باشد و به صورت جوان تا به مرتبه ای كه نظر كننده به آن حضرت گمان برد كه در سن چهل سالگی یا كمتر از چهل سالگی است.

بیستم رفتن وحشت و نفرت است از میان حیوانات بعضی یا بعضی و میان آنها و انسان و برخاستن عداوت از میان همه آنها چنانكه پیش از كشته شدن هابیل بود. از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام مروی است كه فرمود: اگر قائم ما خروج كند صلح شود میان درندگان و بهائم حتی اینكه زن راه میرود میان عراق و شام نمیگذارد پای خود را مگر بر گیاه و بر سر او زینتهای او است به هیجان نمی آورد اورا درنده و نمیترساند او را.

بیست و یكم بودن جمعی از مردگان در ركاب آن حضرت، شیخ مفید نقل كرده است كه بیست و هفت نفر از قوم موسی و هفت نفر از اصحاب كهف و یوشع بن نون و سلمان و ابوذر و ابودجانه انصاری و مقداد و مالك اشتر از انصار آن جناب خواهند بود و حكام میشوند در بلاد. و روایت شده كه هركه چهل صباح دعای عهد: اللهم رب النور العظیم را بخواند از انصار آن حضرت باشد و اگر پیش از آن حضرت بمیرد بیرون آورد او را خداوند از قبرش كه در خدمت آن حضرت باشد.

بیست و دوم بیرون كردن زمین، گنجها و ذخیره هایی را كه در او پنهان و سپرده شده.

بیست و سوم زیاد شدن باران و گیاه و درختان و میوه ها و سایر نعم ارضیه به نحوی كه مغایرت پیدا كند حالت زمین در آن وقت با حالت آن در اوقات دیگر و راست آید قول خدای تعالی: «یوم تبدل الارض غیر الارض».

بیست و چهارم تكمیل عقول مردم به بركت وجود آن حضرت و گذاشتن دست مبارك بر سر ایشان و رفتن كینه و حسد از دلهایشان كه طبیعت ثانیه بنی آدم شده از روز كشته شدن هابیل تاكنون و كثرت علوم و حكمت ایشان علم قذف شود در دلهای مؤمنین پس محتاج نمیشود مؤمن به علمی كه در نزد برادر او است، و در آنوقت ظاهر میشود تأویل این آیه شریفه «یغن الله كلا من سعته».

بیست و پنجم قوت خارج از عادت در دیدگان و گوشهای اصحاب آن حضرت به حدی كه به قدر چهار فرسخ از آن حضرت دور باشند حضرت با ایشان تكلم میفرماید و ایشان میشنوند و نظر میكنند به سوی آن جناب.

بیست و ششم طول عمر اصحاب و انصار آن حضرت، روایت شده كه عمر میكند مرد در ملك آن جناب تا اینكه متولد میشود برای او هزار پسر.

بیست و هفتم رفتن عاهات و بلایا و ضعف از ابدان انصار آن حضرت.

بیست و هشتم دادن قوت چهل مرد به هر یك از اعوان و انصار آن حضرت وگردیده شود دلهای ایشان مانند پاره آهن كه اگر خواستند به آن قوت، كوه را بكنند خواهند كند.

بیست و نهم استغنای خلق به نور آن جناب از نور آفتاب و ماه، چنانكه روایت شده در تفسیر آیه شریفه «و اشرقت الارض بنور ربها» آنكه مربی زمین امام زمان است صلی الله علیه و علی آبائه.

سی ام بودن رایت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با آن جناب.

سی و یكم راست نیامدن زره حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مگر بر قد شریف آن حضرت و بودن آن بر بدن آن حضرت همچنان كه بر بدن مبارك حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بوده.

سی و دوم از برای آن جناب است ابری مخصوص كه خدای تعالی آن را برای آن حضرت ذخیره كرده كه در آن است رعد و برق پس حضرت سوار میشود بر آن پس میبرد آن حضرت را در راه های هفت آسمان و هفت زمین.

سی و سوم برداشته شدن تقیه و خوف از كفار و مشركین و منافقین و میسر شدن بندگی كردن خدای تعالی و سلوك در امور دنیا و دین حسب نوامیس الهیه و فرامین آسمانیه بدون حاجت به دست برداشتن از پاره ای از آنها از بیم مخالفین و ارتكاب اعمال ناشایسته مطابق كردار ظالمین، چنانچه خدای تعالی وعده فرموده در كلام خود:

«وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات منكم لیستخلفنهم فی الارض كما استخلف الذین من قبلهم و لیمكنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لایشركون بی شیئا».

وعده دادن خدای تعالی آنان را كه ایمان آورده اند از شما و كردند كارهای شایسته كه هرآینه البته خلیفه گرداند ایشان را چنانچه خلیفه گردانید آنان را كه بودند پیش ازایشان و هر آینه البته متمكن خواهد كرد برای ایشان دین ایشان را كه پسندید برای ایشان و هرآینه البته تبدیل خواهد كرد مر ایشان را از پس ترس ایشان ایمنی كه بپرستند مرا و شریك قرار ندهند برای من چیزی را.

سی و چهارم فرو گرفتن سلطنت آن حضرت تمام زمین را از مشرق تا مغرب و بر و بحر و معموره و خراب و كوه و دشت، نماند جایی كه حكمش جاری و امرش نافذ نشود و اخبار در این معنی متواتر است «و له اسلم من فی السموات و الارض طوعا و كرها».

سی و پنجم پر شدن تمام روی زمین از عدل و داد چنانكه در كمتر خبر الهی یا نبوی خاصی یا عامی ذكر یا از حضرت مهدی علیه السلام شده كه این بشارت و این منقبت برای آن جناب مذكور نباشد در آن.

سی و ششم حكم فرمودن آن حضرت در میان مردم به علم امامت و نخواستن بینه و شاهد از احدی مثل حكم داود و سلیمان علیهما السلام.

سی و هفتم آوردن احكام مخصوصه كه تا عهد آن حضرت ظاهر و مجری نشده بود مثل آنكه پیرزنی و مانع زكات را میكشد و میراث دهد برادر را از برادرش درعالم ذر، یعنی هر دو نفر كه در آنجا در میانشان عقد اخوت بسته شد در اینجا از یكدیگر میراث میبرند. و شیخ طبرسی رحمه الله روایت كرده كه آن جناب میكشد مرد بیست ساله را كه علم دین و احكام مسایل خود را نیاموخته باشد.

سی و هشتم بیرون آمدن تمام مراتب علوم چنانچه قطب راوندی در «خرائج از جناب صادق علیه السلام روایت كرده كه فرمود: علم بیست وهفت حرف است پس جمیع آنچه پیغمبران آوردند دو حرف بود و نشناختند مردم تا امروز غیر از این دو حرف را، پس هرگاه خروج كرد قائم ما علیه السلام بیرون آورد بیست و پنج حرف را پس پراكنده میكند آنها را در میان مردم و ضم مینماید به آن دو حرف دیگر را تا آنكه منتشر میفرماید تمام بیست و هفت حرف را.

سی و نهم آوردن شمشیرهای سمائی برای انصار و اصحاب آن حضرت.

چهلم اطاعت حیوانات، انصار آن حضرت را.

چهل و یكم بیرون آمدن دو نفر از آب و شیر پیوسته در ظهر كوفه كه مقر سلطنت آن حضرت است از سنگ جناب موسی علیه السلام كه با آن حضرت است،چنانچه در «خرائج» مروی است از حضرت باقر علیه السلام كه فرمود: چون قائم علیه السلام خروج كند و اراده مكه نماید كه متوجه كوفه شود منادی آن حضرت ندا كند آگاه باشید كه كسی حمل نكند طعامی و نه آبی و حمل نماید حجر موسی را كه جاری شده بود از آن دوازده چشمه آب پس فرمود: نمی آیند در منزلی مگر آنكه نصیب میفرماید آن را پس جاری میشود از آن چشمه ها پس هر كه گرسنه باشد سیر میشود و هر كه تشنه باشد سیراب میگردد پس آن سنگ توشه ایشان است تا وارد نجف شوند پشت كوفه پس چون فرود آمدند در ظهر كوفه جاری میشود از آن پیوسته آب و شیر پس هر كه گرسنه باشد سیر میشود و هر كه تشنه باشد سیراب میگردد.

چهل و دوم نزول حضرت روح الله عیسی بن مریم علیه السلام از آسمان برای یاری حضرت مهدی علیه السلام و نماز كردن حضرت علیه السلام در خلف آنجناب، چنانكه در روایات بسیار وارد شده بلكه خدای تعالی آن را از مدائح ومناقب آن جناب شمرده، چنانكه در «كتاب مختصر (بصائر الدرجات») حسن بن سلیمان حلی مروی است در خبر طولانی كه خداوند تبارك و تعالی به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود در شب معراج كه عطا فرمودم به تو اینكه بیرون بیاورم از صلب او یعنی علی علیه السلام یازده مهدی كه همه از ذریه تو باشند از بكر بتول، آخر مرد ایشان نماز میكند در خلف او عیسی بن مریم علیه السلام، پر میكند زمین را از عدل چنانچه پر شده از ظلم و جور، به او نجات میدهم از مهلكه و هدایت میكنم از ضلالت و عافیت میدهم از كوری و شفا میدهم به او مریض را.

چهل و سوم قتل دجال لعین كه از عذابهای الهی است برای اهل قبله چنانچه در تفسیر علی بن ابراهیم مروی است از جناب باقر علیه السلام كه تفسیر فرموده عذاب در آیه شریفه: «قل هو القادر علی ان یبعث علیكم عذابا من فوقكم» به دجال و صیحه و فرمودند: هیچ پیغمبری نیامد مگر آنكه ترساند مردم را از فتنه دجال.

چهل و چهارم جایز نبودن هفت تكبیر بر جنازه احدی بعد از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام جز بر جنازه آن حضرت، چنانكه در حدیث وفات حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و وصیت آن حضرت به امام حسن علیه السلام ذكر شد.

چهل و پنجم بودن تسبیح آن حضرت است از هیجدهم ماه تا آخر ماه، بدان كه از برای حجج طاهره علیهما السلام تسبیحی است در ایام ماه: تسبیح پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم در روز اول ماه است، تسبیح امیرالمؤمنین علیه السلام در روز دوم ماه، تسبیح حضرت زهراء علیها السلام در روز سوم ماه، و به این ترتیب تسبیح باقی ائمه علیهم السلام است تا حضرت امام رضا علیه السلام كه تسبیح آن حضرت در دهم و یازدهم است، و تسبیح حضرت جواد علیه السلام در دوازدهم و سیزدهم است، و تسبیح حضرت هادی علیه السلام، در چهاردهم و پانزدهم است، و تسبیح حضرت عسكری علیه السلام در شانزدهم و هفدهم است، و تسبیح حضرت حجت علیه السلام در هیجدهم ماه است تا آخر ماه، و تسبیح آن حضرت این است:

«سبحان الله عدد خلقه، سبحان الله رضا نفسه، سبحان الله مداد كلماته، سبحان الله زنه عرشه، والحمدلله مثل ذلك».

چهل و ششم انقطاع سلطنت جبابره و دولت ظالمین در دنیا به وجود آن جناب كه دیگر در روی زمین پادشاهی نخواهند كرد، و دولت آن حضرت متصل شود به قیامت یا به رجعت سایر ائمه علیهم السلام یا به دولت فرزندان آن حضرت، و نقل شده كه حضرت صادق علیه السلام مكرر به این بیت مترنم بود:



لكل اناس دوله یرقبونها

و دولتنا فی آخر الدهر یظهر